تعریف مکان یابی

انتخاب مکان مناسب برای یک فعالیت، یکی از تصمیمات پایدار برای انجام یک طرح گسترده است که نیازمند تحقیق در مکان از دیدگاه­های مختلف می­باشد. از آنجا که مکان­یابی نیاز به اطلاعات و اهمیت زیادی دارد، حجم بزرگی از اطلاعات جزئی برای معرفی مکان­های مختلف باید جمع­آوری، ترکیب و تجزیه و تحلیل شوند تا ارزیابی صحیحی از عواملی که ممکن است در انتخاب تأثیر داشته باشند، صورت پذیرد. بنابراین مکان­یابی فعالیتی است که قابلیت و توانایی­های یک منطقه را از لحاظ وجود زمین مناسب و کافی و ارتباط آنت با سایر کاربری­ها و پارامترهای دیگر برای انتخاب مکانی مناسب برای کاربری خاص مورد تجزیه و تحلیل قرار می­دهد.

قابلیت­ها و توان­های یک مکان با توجه به اینکه برای چه مفاهیمی در نظر گرفته شود، متفاوت خواهد بود. بنابراین بسته به نوع کارکرد مورد نظر، باید شاخص­ها با معیارهای تلفیق شود تا توان مکان با توجه به آن مورد بررسی قرار گیرد.

این شاخص­ها و معیارها نسبت به نوع کاربرد متفاوت هستند، اما همه آنها در جهت انتخاب مکان مناسب هم­سو می­شوند؛ استفاده از این شاخص­ها نیاز به داشتن اطلاعات صحیح و کامل از مکان دارد و دست­یابی به اطلاعات نیازمند تحقیقات گسترده و جامع می­باشد. بطور کلی مکان­یابی فعالیتی است که استعدادهای فضایی و غیر فضایی یک سرزمین را شناسایی کرده و امکان انتخاب مکان مناسب برای کاربری خاص را فراهم می­آورد.  

مدل­های رایج در مکان­یابی:

انتخاب مدل بستگی به سناریوی اولیه و پیچیدگی مسأله دارد.

الف) منطق کلاسیک یا بولین: منطقی است که در آن گزاره­ها فقط ارزش راست یا دروغ دارند.

ب) منطق چند مقداره: منطقی که علاوه بر x  و y چند مقدار دیگر را نیز اختیار می­کند.

ج) منطق بی­نهایت مقداره: در این منطق ارزش گزاره­ها می­تواند هر عدد حقیقی بین 0 تا 1 باشد.

د) منطق فازی: نوعی از منطق بی­نهایت مقدارهو در حقیقت یک ابتکار برای بیان یک رفتار مطلوب سیستم­ها با استفاده از زبان روزمره است. در واقع منطق فازی یک منطق پیوسته است که از استدلال تقریبی بشر الگوبرداری کرده است.

 

مدل بولین

در مدل بولین (دودویی) ترکیب منطقی ارزش نقشه بصورت «بلی» و «خیر» می­باشد. به عبارت دیگر در این مدل، عضویت در یک مجموعه بصورت یک (عضویت) و صفر (عدم عضویت) بیان می­شود، نه بصورت احتمال و امکان.

جبر بولی از اپراتورهای AND, OR, XOR, NOT   برای دیدن اینکه آیا شرط مخصوص درست است یا غلط استفاده می­کند.

حاصل عمل منطقی AND، بر روی چند نقشه معادل عمل ضرب آن نقشه­ها می­باشد. عمل منطق OR بر روی دو نقشه یاد شده را می­توان از طریق عمل ریاضی جمع به نتیجه رساند.

بطور کلی در انتخاب یک مکان برای یک فعالیت خاص می­توان بوسیله این مدل، مکان­یابی کرد که در این مدل انتخاب یک مکان یا مناسب (یک) یا نامناسب (صفر) و حالتی غیر از این را نمی­توتن متصور شد.

می­توان تمام معیارهای مورد نظر در انتخاب یک مکان یا فعالیت را بصورت نقشه­ای که محدوده مناسب و نامناسب را نشان می­دهند، تهیه کرد و با استفاده از توابع منطقی و همپوشانی اشتراکی یا اجتماعی، محدوده­ای را مشخص نمود که بر اساس جمع معیارها، برای فعالیت مورد نظر مناسب باشد.

منطق فازی:

وقتی در سال 1965 پروفسور لطفی عسگر زاده استاد ایرانی الاصل دانشگاه برکلی کالیفرنیا اولین مقاله خود را تحت عنوان «مجموعه­های فازی-اطلاعات و کنترل» منتشر کرد، هیچ کس نمی­توانست باور کند که این مقاله، اولین جرقه از پرتو یک جهان­بینی جدید در عرصه ریاضیات و علوم و اولین قدم در معرفی بینشی نو و واقع­گرایانه از جهان در چهارچوب مفاهیمی کاملاً بدیع، اما بسیار همگام با طبیعت انسان باشد. هدف اولیه او در آن زمان، توسعه مدلی کارآمدتر برای توصیف فرآیند پردازش زبان­های طبیعی بود. او مفاهیم و اصطلاحاتی همچون مجموعه­های فازی، رویدادهای فازی، اعداد فازی و فازی­سازی را وارد علوم ریاضیات و مهندسی نمود.

گرچه تا یک دهه پیش مبحث فازی و بنیان­گذار آن با مخالفت آشکار و سخت جمع کثیری از دانشمندان، ریاضی­دانان و مهندسان روبرو بود، با پیدایش کاربردهای عملی منطق فازی و آشنایی و شنلخت بیشتر جهان علم با مفاهیم فازی، به تدریج این مخالفت­ها به تشویق و تحسین تبدیل شد. بطوری که هم اکنون سالانه بیش از دویست کتاب و هزاران مقاله در زمینه فازی در همایش­های مختلف علمی در سرتاسر جهان ارائه می­شود.

سال 1974 میلادی نقطه عطفی برای منطق فازی بود. ابراهیم ممدانی از دانشگاه لندن برای نخستین بار منطق فازی را در زمینه کنترل یک موتور بخار ساده بکار گرفت. اولین کاربرد صنعتی منطق فازس شش سال بعد به منصه ظهور رسید. در سال 1980 میلادی، اسمیت از دانمارک برای نخستین بار از منطق فازی برای کنترل کوره سیمان استفاده کرد. در سال 1985 محققین آزمایشگاه بل اولین تراشه را بر مبنای منطق فازی ساختند و این تراشه منجر به ساخت بسیاری از محصولات مانند دوربین فیلمبرداری و... شد. در دهه 1980 میلادی مؤسسه فوجی الکترونیک منطق فازی را برای کنترل یک فرایند تصفیه آب بکار گرفت. متعاقب آن شرکت هیتاچی یک سیستم کنترل خودکار قطار را بر مبنای منطق فازی توسعه داد. در سال 1993 اولین کامپیوتر بر مبنای سیستم فازی ساخته شد. شایان ذکر است که در اوایل دهه 1990 میلادی شرکت­های ژاپنی مذکور در زمینه کاربرد منطق فازی پیشتاز بوده­اند و حتی سال 1990 در ژاپن به نام سال منطق فازی نامیده شد.

از آن زمان که انسان اندیشیدن را آغاز کرد، همواره کلمات و عباراتی را بر زبان جاری ساخته که مرزهای روشنی نداشته­اند. کلماتی نظیر «خوب»، «بد»، «جوان»، «پیر»، «بلند»، «کوتاه»، «قوی»، «ضعیف»، «گرم»، «سرد»، «خوشحال»، «باهوش»، «زیبا» و قیودی از قبیل «معمولا»، «غالبا»، «تقریبا» و به ندرت روشن است که نمی­توان برای این کلمات رمز مشخصی یافت، اما در بسیاری از علوم نظیر ریاضیات و منطق، فرض یر این است که مرزها و محدوده­های دقیقا تعریف شده­ای وجود دارد و یک موضوع خاص یا در محدوده آن مرز می­گنجد یا نمی­گنجد. مواردی چون همه یا هیچ، فلانی یا غیر فلانی، زنده یا مرده، مرد یا زن، سفید یا سیاه، صفر یا یک، یا «این» یا «نقیض این». در این علوم هر گزاره­ای یا درست است یا نادرست، پدیده­های واقعی یا «سفید» هستند یا «سیاه».

باور به سیاه و سفیدها، صفر و یک­ها و این نظام دو ارزشی به گذشته باز می­گردد و حداقل به یونان قدیم و ارسطو می­رسد. البته قبل از ارسطو نوعی ذهنیت فلسفی وجود داشت که به ایمان دودویی با شک و تردید می­نگریست. بودا در هند، پنج قرن قبل از مسیح و تقریبا دو قرن قبل از ارسطو زندگی می­کرد. اولین قدم در سیستم اعتقادی او گریز از جهان سیاه وسفید و برداشتن این حجاب دو ارزشی بود. نگریستن به جهان به صورتی که هست. از دید بودا جهان را باید سراسر تناقض دید، جهانی که چیزها و ناچیزها در آن وجود دارد. در آن گل­های رز هم سرخ هستند و هم غیر سرخ. در منطق بودا هم A داریم هم نقیض A. در منطق ارسطو یا A داریم یا نقیض A منطق (A یا نقیضA) در مقابل منطق (A و نقیض A). منطق این یا آن ارسطو در مقابل منطق تضاد بودا.

منطق ارسطو اساس ریاضیات کلاسیک را تشکیل می­دهد. بر اساس اصول و مبانی این منطق همه چیز تنها مشمول یک قاعده ثابت می­شود که به موجب آن یا آن چیز درست است یا نادرست. دانشمندان نیز بر همین اساس به تحلیل دنیای خود می­پرداختند. گرچه آنها همیشه مطمئن نبودند که چه چیزی درست است و گرچه درباره درستی یا نادرستی یک پدیده مشخص، ممکن بود دچار تردید شوند، ولی در یک مورد هیچ تردیدی نداشتند و آن اینکه هر پدیده­ای یا «درست» است یا «نادرست».

هر گزاره، قانون و قاعده­ای یا قابل استناد است یا نیست. بیش از دو هزار سال است که قانون ارسطو تعیین می­کند که از نظر فلسفی چه چیز درست است و چه چیز نادرست. این قانون «اندیشیدن» در زبان، آموزش و افکار ما رسوخ کرده است.

منطق ارسطویی دقت را فدای سهولت می­کند. نتایج منطق ارسطویی، «دو ارزشی»، «درست یا نادرست»، «سیاه یا سفید» و «صفر یا یک» می­تواند مطالب ریاضی و پردازش رایانه­ای را ساده کند. می­توان با رشته­ای از صفر و یک­ها بسیار ساده­تر از کسرها کار کرد. اما حالت دو ارزشی نیازمند انطباق­ ورزی و از بین بردن زواید است. « سورن کیگارد» فیلسوف اگزیستانسیالیست، در سال 1843 کتابی در رابطه با تصمیم­گیری و آزاد اندیشی به نام «یا این یا آن» نوشت. او در این کتاب بشر را برده کیهانی انتخاب­های «دودویی» در تصمیم­گیری­هایش نامید. تصمیم گیری به انجام یا عدم انجام کاری و تصمیم­گیری درباره بودن یا نبودن چیزی.

گرچه می­توان مثال­های فراوانی را ذکر کرد که کاربرد منطق ارسطویی در مورد آنها صحیح باشد، اما باید توجه داشت که نباید آنچه را که تنها برای موارد خاص مصداق دارد به تمام پدیده­ها تعمیم داد. در دنیایی که ما در آن زندگی می­کنیم،اکثر چیزهایی که درست به نظر می­رسند، « نسبتاً» درست هستند و در مورد صحت و سقم پدیده های واقعی همواره درجاتی از «عدم قطعیت» صدق می­کند. به عبارت دیگر پدیده­های واقعی تنها سیاه و یا تنها سفید نیستند، بلکه تا اندازه­ای «خاکستری» هستند. پدیده­های واقعی همواره «فازی»، «مبهم» و «غیر دقیق» هستند. تنها ریاضی بود که سیاه و سفید بود. این خود چیزی جز یک سیستم مصنوعی متشکل از قواعد و نشانه­ها نبود. علم واقعیت­های خاکستری یا فازی را با ابزار سیاه و سفید ریاضی به نمایش می­گذاشت و این چیزی بود که به نظر می­رسید واقیت­ها نیز تنها سیاه یا سفید هستند. بدین ترتیب در حالی که در تمامی جهان حتی یک پدیده را نمی­توان یافت که صد در صد درست یا صد در صد نادرست باشد، علم با ابزار ریاضی خود همه پدیده­های جهان زا این طور بیان می­کرد. در اینجا بود که علم دچار اشتباه شد. در منطق ارسطویی حالت میانه ای وجود ندارد و شیوه استدلال «قطعی و صریح» است. از طرف دیگر ریاضیات فازی بر پایه استدلال تقریبی بنا شده که منطبق با طبیعت و سرشت سیستم­های انسانی است. در این نوع استدلال، حالت­های صفر و یک تنها مرزهای استدلال را بیان می­کنند و در واقع استدلال تقریبی حالت تعمیم یافته استدلال قطعی و صریح ارسطویی است.

تفکر فازی از دیدگاه فلسفی نشات می­گیرد که سابقه­ای چند هزار ساله و به قدمت تاریخ فلسفه دارد. همانگونه که فلسفه ادیان الهی با طبیعت و سرشت انسان سازگار است، تفکر فازی با الهام از فلسفه شرقی، جهان را همان گونه که هست، معرفی می­کند. ریاضیات فازی یک فرا مجموعه از منطق بولی است که بر مفهوم درستی نسبی، دلالت می­کند. در فلسفه ارسطویی که در مقابل فلسفه شرق قرار دارد، همه چیز به دو دسته سیاه و سفید و یا آری و نه تقسیم می­شود. مفاهیم منطقی و نتایج حاصله از استدلالات منطقی نیز در فلسفه ارسطویی هیچگونه حالت میانه­ای ندارند. در این فلسفه نمی­توان تا اندازه­ای راستگو و در ضمن کمی هم دروغگو بود. نمی­شد همزمان نسبتا جوان بود و تا اندازه­ای هم پیر. در فلسفه ارسطویی مرزها کاملا ً مشخص و تعریف شده هستند. منطق فازی معتقد است که در ماهیت علم، ابهام است. بر خلاف دیگران که معتقدند باید تقریب­ها را دقیق­تر کرد تا بهره­وری افزایش یابد. لطفی زاده معتقد است که باید به دنبال ساختن مدل­هایی بود که ابهام را به عنوان بخشی از سیستم مدل کند.

منطق فازی از تئوری مجموعه اعداد فازی (منطق بی­نهایت مقداره) مشتق می­شود که نسبت به منطق کلاسیک (بولی یا 0 و 1) به اندازه­های تقریبی استدلال می­کند (مثلاً نه دقیقاً درست و نه دقیقاً غلط، نه کاملاً درست و نه کاملاً غلط، نه فقط صفر یا نه فقط 1). این تئوری به آن بعد منطق بی­نهایت مقداره می­اندیشد که به ارزیابی­های خبره دنیای واقعی، بسیار دقیق و برنامه­ریزی شده، برای حل یک مشکل پیچیده دلالت می­کند (یعنی برای حل یک مشکل پیچیدهاز استدلال­های تقریبی دنیای واقعی و استدلال­های تقریبی بشری، اما با تقریب­های بسیار دقیق و تعریف شده الگوبرداری می­کند.

درجات درستی اغلب با احتمالات، اشتباه گرفته می­شوند (به این معنا که میزان درستی که ما از یک چیز می­پذیریم با احتمال درست بودن چیزی متفاوت است)؛ اما مفهوم آن اشتباه شده. اگر چه هر دو از طریق ادراک تشخیص داده می­شوند، اما عضویت درست بودن در منطق فازی به معنای عضویت در مجموعه­ای از اعداد تعریف شده­ی گنگ است (میزان درست بودن عضوی از مجموعه اعداد حقیقی است که بین 0 و 1 و خود آنها وجود دارد نه احتمال بعضی رویدادها یا شرایط).

مجموعه­های فازی بر مبنای مجموعه­ای از تعریفات حالت­های ابهام هستند نه حالت­های یک رویداد تصادفی.

در منطق فازی برای عضویت مجموعه (شامل ارزش­هایی میان 0 و 1 و خود آنها)، درجات مختلف خاکستری و خود سفید و سیاه و در فرم زبان شناختی مفاهیم غیر صریح مثل "اندکی"، "کاملاً" و "چندان" فراوان می­باشد. مخصوصا که عضویت می­تواند شامل بخشی از مجموعه باشد که به تئوری­های مجموعه­های فازی و احتمالات مربوط می­شود

منطق فازی در بعضی حوزه­ها با وجود پذیرش گسترده و سابقه پیگیری بسیار و کاربردهای موفقیت­آمیز، جدال برانگیز است. این نظریه برای تأیید و دیگر دلایل توسط بعضی مهندسین کنترل و توسط بعضی آمارشناسانی که معتقدند احتمال فقط تعریفات شدیداً وابسته به ریاضیات بسط یافته است، رد شده است. نقدگرایان همچنین استدلال می­کنند که منطق فازی نمی­تواند یک مجموعه خاص از تئوری مجموعه­ها باشد چون تابع عضویت آن در حوزه­ی واژه­های قراردادی تعریف می­شود. بارت کاسکو احتمال را زیر تئوری از منطق فازی می­­داند و به نظر او احتمال، فقط یک نوع از ابهام را بررسی می­کند. لطفی زاده معتقد است که منطق فازی چیزی متفاوت از احتمال است و جایگزینی برای احتمال نیست.

منطق فازی، یک جهان­بینی جدید است که به رغم ریشه داشتن در فرهنگ مشرق زمین با نیازهای دنیای پیچیده امروز بسیار سازگارتر از منطق ارسطویی است. منطق فازی جهان را آنطور که هست به تصویر می­کشد. بدیهی است چون ذهن ما با منطق ارسطویی پرورش یافته، برای درک مفاهیم فازی در ابتدا باید کمی تأمل کنیم، ولی وقتی آن را شناختیم، دیگر نمی­توانیم به سادگی آن را فراموش کنیم. دنیایی که ما در آن زندگی می­کنیم، دنیای مبهمات و عدم قطعیت است. مغز انسان عادت کرده است که در چنین محیطی فکر کند و تصمیم بگیرد و این قابلیت مغز که می­تواند با استفاده از داده­های نسبی و کیفی به یادگیری و نتیجه­گیری بپردازد، در مقابل منطق ارسطویی که لازمه آن داده­های دقیق و کمی است، قابل تأمل است.

مجموعه­های فازی: 

بنیاد منطق فازی بر شالوده نظریه مجموعه­های فازی استوار است. این نظریه تعمیمی از نظریه کلاسیک مجموعه­ها در علم ریاضیات است. هر یک از اعضای مجموعه­های فازی با یک درجه عضویتی به آن مجموعه تعلق دارد و این درجه عضویت همواره عددی بین صفر و یک است.

اپراتورهای فازی:

روابط ریاضی مربوط به ساده­ترین و متداول­ترین اپراتورهای فازی عبارتند از:

- اجتماع فازی (Fuzzy OR)

- اشتراک فازی (Fuzzy AND)

- حاصلضرب جبری فازی(Fuzzy Product)

- جمع جبری فازی(Fuzzy Sum)

عملکرد گامای فازی (Fuzzy Gamma)

چگونگی منطق فازی بکار گرفته می­شود؟

سیستم­های فازی، سیستم­هایی هستند که پدیده­های غیر قطعی و نامشخص را با یک تئوری دقیق توصیف می­کنند. این سیستم­ها مبتنی بر دانش یا قواعدی می­باشند که در یک پایگاه دانش ذخیره شده و از قواعد اگر- آنگاه فازی تشکیل شده­اند. یک قاعده اگر- آنگاه یک عبارت شرطی است که بعضی کلمات آن بوسیله تابع تعلق پیوسته مشخص شده است.  اساساً کاری که یک سیستم فازم انجام می­دهد، تبدیل دانش بشری به یک فرمول ریاضی است. ساختار اصلی این سیستم به صورت زیر است:

 

 

 

                                                                                     

 

                                                                       ساختار یک سیستم فازی

 

سیستم­های فازی از یک سو، نگاشت­هایی به صورت چند ورودی و یک خروجی از یک بردار با مقادیر حقیقی بوده که روابط دقیق ریاضی این نگاشت­ها را می­توان  بدست آورد و از سویی دیگر، سیستم­های مبتنی بر دانش بوده که از روی دانش بشری به شکل قواعد اگر- آنگاه (IF/THEN) ساخته می­شود. این قوانین معمولاً به شکل زیر بیان می­شوند:

اگر (متغیر) (حالت) است، آنگاه (عملکرد). برای مثال یک دستگاه تنظیم کننده درجه حرارت را در نظر بگیرید که این قانون را می­توان این­گونه برایش تعریف کرد:

اگر (درجه حرارت) (بسیار سرد) است، آنگاه (فن را متوقف کن).

عملگرهای "و" ، "یا" و" نه" (not,or,and) از منطق بولی (کلاسیک) که در منطق فازی وجود دارند معمولاً با عنوان­های کوچکترین مقدار (min)، بزرگترین مقدار (max) و متمم تعریف می­شوند. هنگامی که این­گونه تعریف می­شوند آنها را "عملگرهای زاده" می­نامیم. چرا که آنها با همین عنوان در نوشته­های اصلی زاده بوده­اند. بنابراین برای متغیرهای فازی x و yداریم:

Not X= 1 – (مقدار حقیقی)

X and Y= minimum  (مقدار حقیقی x، مقدار حقیقی y)

X or Y= maximum (مقدار حقیقی x، مقدار حقیقی y)

به علاوه عملگردهای دیگری هم در طبیعت به زبان شناختی وابسته هستند، وجود دارند که ناسازگارها نامیده می­شوند. قیدهای کلی زیادی مانند بسیار، قدری و ....وجود دارند که برای هر چیز در مجموعه­ای از فرمول­های ریاضی تعریف می­شوند. در عمل زبان برنامه نویسی prolog (زبان برنامه نویسی سطح بالایی که از عملیات منطقی برای هوش مصنوعی و برنامه­های بازیابی داده­ها استفاده می­شود) به خوبی اجرای منطق فازی را با امکاناتش برای ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی از قوانین، پوشش می­دهد.

کاربردهای منطق فازی:

منطق فازی کاربردهای متفاوتی دارد. ساده­ترین نمونه، یک سیستم کنترل دما یا ترموستات است که بر اساس قوانین فازی کار می­کند. سال­هاست که از منطق فازی برای کنترل دمای آب یا میزلن کدر شدن آبی که لباس­ها در آن شسته شده­اند، در ساختمان اغلب ماشین­های لباسشویی استفاده می­شود. امروزه بسیاری از لوازم خانگی از این تکنیک استفاده می­کنند. منطق فازی در صنعت خودروسازی نیز کاربردهای فراوانی دارد. مثلاً سیستم ترمز و ABS در برخی از خودروها از منطق فازی استفاده می­کند. یکی از معروف­ترین نمونه­های بکارگیری منطق فازی در سیستم­های ترابری جهان، شبکه مونوریل (قطار تک ریل) توکیو در ژاپن است. یک کاربرد اساسی دیگر آن، توانایی در مشخص کردن دامنه تغییرات یک متغیر پیوسته در دامنه­های ریزتر تغییرات است.

از منطق فازی در سایر سیستم­های حرکتی و جابجایی بار، مثل آسانسورها، سیستم­های پردازش تصویر، سیستم­های تهویه هوا و علم رباتیک نیز استفاده می­شود. جالب­ترین کاربرد منطق فازی، تفسیری است که این علم از ساختار تصمیم گیری­های موجودات هوشمند و در رأس آن­ها، هوش انسانی، به دست می­دهد.

دانش سنجش از دور نیز طی سال­های اخیر مانند سایرعلوم تحت تأثیر منطق فازی قرار گرفته است و تاکنون مقالات متعددی در این زمینه ارائه شده است.

کاربرد منطق فازی در مکان­یابی:

پارامترهای موجود در مکان­یابی تا حدود زیادی ماهیت فازی دارند. مثال روشن از این موضوع، فاکتورهایی می­باشند که مربوط به فاصله مناسب از برخی عوارض موجود هستند. برای این فاکتورها، مجموعه­های فازی تعریف می­شود که در آنها هر پیکسل به عنوان عنصری از این مجموعه، با توجه به فاصله­ای که از عارضه دارد، درجه عضویت متفاوتی به خود می­گیرد. اگر تمام پارامترهای مسأله به صورت مجموعه­های فازی با مقادیر عضویت صحیح تعریف شوند، می­توان برای تلفیق پارامترها از اپراتورهای مناسب فازی استفاده نمود. نوع اپراتور مورد استفاده نیز بستگی به نحوه تأثیرپذیری فاکتورها از یکدیگر و یا اثر نهایی (افزایشی یا کاهشی) اپراتور روی مجموعه پارامترها دارد.

هدف اصلی فرآیند مکان­یابی به عنوان یک تحلیل مکانی در GIS، جلوگیری از هدر رفتن هزینه­ها و تضمین حداکثر کارایی است. ورودی­های مورد نیاز این فرایند، لایه­های اطلاعاتی آماده شده از منطقه مطالعاتی و یک مجموعه مقادیر عددی برای اعمال وزن این لایه­ها و خروجی مدل­های مکان­یابی، مکان­های مناسب برای ایجاد فعالیتی خاص می­باشد که حاصل تلفیق داده­های ورودی است. برای تعیین لایه­های مورد نیاز و میزان اهمیت هر یک، فاکتورهای مؤثر در مکان تعیین می­گردد.

به دلیل تفاوت­های موجود در شرایط حاکم بر مکان­یابی مراکز مختلف، نمی­توان روش مشخصی برای تعیین پارامترها، تعریف و استفاده نمود. بدین منظور با انجام مطالعات کتابخانه­ای، اطلاعات کامل و جامعی درباره ماهیت فعالیت مورد نظر گرداوری می­شود. بر اساس این اطلاعات و احیاناً مصاحبه با کارشناسان و افراد مجرب، می­توان پارامترهای مؤثر را تعیین نمود. در مکان­یابی کشاورزی نیز تعیین فاکتورها و معیارها با استفاده از روش­های بالا انجام می­پذیرد؛ مثلاً در مورد مکان­های قابل کشت انجیر، فاکتورهایی که آماده  سازی و در تحلیل مکانی استفاده شده­اند در جدول آمده است.